۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

اصلاح الگوي مصرف

- وقتي يك نفر شما راعصباني مي كنه حدودا چهل و دو تا ماهيچه بايد كار كنند تا بتونيد بهش اخم كنيد اما فقط چهار تا ماهيچه بايد كار كنند تا شما دستتون را دراز كنيد و يكي بزنيد پس گردنش. حالا انتخاب با خودتون!
(یه استاد داشتیم که می گفت)

۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

اعتماد ملي

- به دو چيز هيچ وقت اعتماد نكن: يكي آينه، يكي روزنامه!
(پيرمرد به پسر جواني كه تو مترو داشت روزنامه كيهان مي خوند گفت)

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

Traffic Jam

- اتوبان همت از شرق به غرب در محدوده پل مدرس شاهد ترافيك سنگيني هستيم.
صداي راديو را كم مي كنه. به عادت راننده هاي تاكسي يك نگاه تو آينه وسط مي اندازه تا مطمئن بشه نامحرم تو تاكسي نباشه.
- والا تا اونجا كه من يادمه طهرون از قديم الايام تو سه زمان ترافيكش وحشتناك بود.يكي صبحها كه همه مي رفتن سر كار،يكي بعد از ظهر ها كه از سر كار بر مي گشتن، يكي هم آخر شبها كه براي از ما بهترون بود و خانم بزك كرده ها ميومدند. ما تو اين دو تا ترافيك اولي پير شديم اما رو دلمون موند يك بار تو اين ترافيك آخري گير كنيم.

Ad·ver·tise·ment

براي يك سوم از عمر خود كوتاهي نكنيد. رو تشكي، بالش ومتكاي خارجي مارك دار. تحويل در محل.
(تبلیغ دم در خونه)

۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

Forbidden Love

- اين سوسول بازيهاي دوست دارم و عاشقتم مال شما جوون هاست. از ما پيرزن پيرمردها ياد بگيرید موقعی كه تموم احساسمون را ساعت ده شب با جمله "قرصاتو خوردي؟ "نشون ميديم. اين هم كيش و مات!
( با پيرمردها در پارك  شهر آرا شطرنج بازي كنيد. ضرر نمي كنيد)

۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

راز بقا

خلاصه اينكه شما مرداي ايراني به قصد نيكول كيدمن ميريد استراليا ولي تهش كانگورو هم گيرتون نمياد!
(آينده روشنی از مهاجرت به استراليا را پيش روي من گذاشت)

۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

It's a Dog's Life

- دستت طلا دکتر! تو اين اوضاع و احوال مملكت كه سگ هم حوصله كار كردن نداره شما اينجوري كار مي كنيد.
- ممنون!
-بر نخوره بهتون! سگ حيوون پركاريه، احترام و عزت داره. شما هم براي ما عزيزي!
-ممنون. نفر بعدي!

لذت آخرین پك

آخر يه روز هممون اين سيگار لعنتي رو ترك مي كنیم. روزي كه بميریم. 
(ويلچر را تكون ميده و با حسرت به همراه هاي مريض ها كه تو حياط بيمارستان سيگار مي كشند نگاه مي كنه)

Viagra®

از اين قرصهاي واگرا،همگرا براي ناتوانايي جنسي بخورم تو اين سن مشكل داره؟
(پيرمردي هفتاد و سه ساله توضيح ميده كه از خيلي از جوونهاي امروزي سرحال تره)

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

دایناسور

- پسرم! شما ازدواج کردی؟
- نه!
- گفتم کلا ازدواج نکنی به امید خدا نسلتون منقرض بشه!
(گپ دوستانه یک پیرزن با یک لباس شخصی در بیست و دوم بهمن)

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

انگلوساکسون

- میدونی تخصص دکتری که رفتی پیشش چی بود؟
- نه! از این دکترا که تو درمونگاه مریض می بینند بود.
- مهرش را نگاه کن.
- آهان! نظام پزشکی.
- چی؟
- تخصصش نظام پزشکیه.
- ممنون.
- خواهش می کنم.

۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

مرده پرستان جوگیر

-شنیدی سلینجر مرده؟
(میدونم تا به حال کتاب حسنی نگو بلا بگو هم نخونده)

۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

Substance Abuse

-به نفعته کوکایین را بذاری کنار،این جوری هم طپش قلبت به تدریج برطرف میشه، هم اضطرابت بهتر میشه. برو دنبال یه تفریح سالم،مثل کوه نوردی!
- (پوزخندی می زنه) شما پزشکا مثل آخوندا می مونید، وقتی میرید بالای منبر، دیگه هیچ کی نمی تونه بیارتون پایین! تو وقتی با ناتالی پورتمن بگردی،بعدش میای با مهناز افشار بگردی؟ وقتی متالیکا گوش می کنی،بعدش میای عباس قادری گوش کنی؟ من الان با کوک ناتالیو متالیکا هستم! کوه کدومه؟! مهناز چی چیه؟!
(ناتالی را با شور و اشتیاق  گفت)

پنیر کیبی

آقا!از این پنیر های اسمشو نبر دارین؟
(دختری در سوپری)

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

Miracle

-آقای دکتر! احساس می کنم امشب نمی تونم خوب بخوابم.
-هیچ مشکل دیگه ای نداری؟ واسه همین ساعت دو شب اومدی اورژانس؟
-آری! همین! خوابم در هم کوفیده شده.
(مریضی افغان تبار. چهل و هفت ساله. نوار قلبی که به صورت کاملا تصادفی برای او درخواست شده بود نشان از سکته قلبی وسیعی داشت.)

هدیه ای تهرانی

 رحیم مشایی هم نشدیم!