پارسال همین موقع ها بخش روانپزشکی با استاد و دانشجوها تو یکی از اطاق های درمانگاه نشسته بودیم و منتظر مریض بعدی بودیم. یه مرد چهل و یک ساله بود با موهای جو گندمی،صورتی شکسته و یک غرور خاص مردونه تو نگاهش. وقتی استاد پرسید مشکلتون چیه گفت:
- من هیچ مشکلی ندارم.فقط نمی تونم عاشق بشم. نمی تونم. می تونید کمک کنید؟
مثل خیلی های دیگه نتونستیم کمکش کنیم.
- من هیچ مشکلی ندارم.فقط نمی تونم عاشق بشم. نمی تونم. می تونید کمک کنید؟
مثل خیلی های دیگه نتونستیم کمکش کنیم.