حسنی نگو بلا بگو .قصه های فلفلی .یه بچه بود تو کرمون اسمش چی بود سلیمون ...هولدن کالفیلد .من نمی دونم چرا رو کتاب من ناتور رو با تای دسته دار (ط) نوشتن . دی جی سلینجر همون که توی یه جای دور افتاده زندگی می کرد . دلتنگی های نقاش خیابون چندم بود؟ ببخشید مغز ام خیلی قاطیه .نه که کسی توی وب من نمی یاد .و وب شما پر خواننده است .گفتم شاید یکی یا چند تا نفر، نوشته های من رو از توی بخش نظر ها هم که شده بخونه . بیماری خودم رو مطرح کنم گرفتم . و اینکه این کار همین نوشتن توی نظرات وب پر خواننده ممکنه سو ء استفاده از وب ات حساب بشه . اگه خواستی پاک اش کن . ولی از من میشنوی بذار باشه ..............
من هم با ت دیدم هم با ط!حالا اینکه کدوم درسته نمی دونم.یادمه تو وبلاگ خوابگرد با ط بود،اما خودم ناتور را دارم!دوستان اگر می تونند کمک کنند،دریغ نفرمایند! در ضمن هر گونه توهین به نوستالژی حسنی را از بیخ و بن تکذیب می کنم!
ممنون دکتر که به وبلاگم اومدید!دو توصیه اخلاقیتونم اویزه ی جان میکنم!البته خوب این خیلی کار میبره و واقعا خودش یه استعداده که ادم بتونه خلاصه و کوتاه یه نکته ی باحالو پیاده کنه...تاز ه مثلا طنزم باشه ...مثل شما...من استعداد این کارو ندارم
هدایت دربارهی مردهپرستی خوب گفته: ... امّا حالا از او قدردانی میکنیم، برایش مرثیهخوانی میکنیم؛ تا زندهها بدانند که ما قدردانیم، قدر اسیرانِ خاک را خوب میدانیم. اگر زنده بود فحشش میدادیم؛ تو مجامع خودمان راهش نمیدادیم. اما چون تصمیم داریم ترقی بکنیم: اینست که از مردنش اظهار تأسف میکنیم.
ده روش نقد سیاسی در ایران
-
1-*روش ایشالا ماشالا گرایانه*: دعوت به صبر و سپردن آینده به خدا.
شاهد مثال: «چهار پنج قرن طول کشید تا ایلامیها جایشان را دادند به مادها.
الکی که نیست. ...
محمدآرشام
-
هرجور حساب میکنم پدرسوختهترین آدمهای ایران کسایی بودن که اسم بچههاشون
رو میذاشتن امیرآرشام و محمدآرمین و این چیزا. قالتاقی خاصی میخواسته که اون
زم...
-
بر سر قایقش اندیشهکنان قایقبان
دائماً میزند از رنج سفر بر سر دریا فریاد:
اگرم کشمکش موج سوی ساحل راهی میداد
*
سخت توفانزده روی دریاست
ناشکیباست ...
مسأله یا بحران حجاب!؟ (۱)
-
اوريانا فالاچی خبرنگار و نویسنده صاحب سبک، در دوم مرداد ماه ۱۳۵۸ با امام
خمینی (رضوان الله تعالى عليه) در قم مصاحبه کرد، ابوالحسن بنی صدر همراهش
بود. همان ...
بعدی، بعدی و بعدی...
-
آیا شما هم از آن دسته هستید که تاخیر احتمالی پرواز، نشستن در کنار مسافری
آزار دهنده، غذای نامناسب هواپیما و ترس از غیر مطمئن بودن پرواز را تحمل
میکنید به ...
It’s all about human connection
-
دوران قرنطینه برای من در واقع چیزی بود در حدود یک ماه و نیم. بعدش شروع کردم
به هفتهای چند بار پیادهروی در پارک جنگلی نزدیک خانه، گاهی با دوستی و گاهی
تنه...
دو داستان
-
-----------
در آکادمی داستان و رمان گردون، حسین امیریعقوبی یکی از بهترینهای من است؛
یکی از امیدهام در ادبیات داستانی ایران، یکی از داستاننویسانی که در...
تهوع
-
سالهاست که می گذرد و هر چه بیشتر میگذرد مطمئنتر میشوم که دیرتر بدنیا
آمدهام! چیزی حدود هشتصدسال. و از این دیرکرد حالت تهوع دارم نسبت به خیلی از
چیزها....
شروع کردن را به خاطر بسپار
-
" به خاطر بسپار "
- زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است.
- تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است.
-زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ با "تحول" ...
-
همیشه فکر میکردم وبلاگم رو سالها بعد قراره یکی بخونه, مثلا فرزندم. همیشه هم
این فرزند به نظرم دختر بود. یه دختر کنجکاو و کاوشگر از اون جنسی که من واسه
خانو...
791
-
«میخوام بگم، تو تا حالا یکی از اونا رو دیدی؟»
گفتم: «نه، ندیدم.»
«مطمئنی فرصت دیگهای برات پیش میآد؟»
«نمیدونم.»
«برای همین نگرانم.»
گفتم: «آره، اما ببین،...
کتاب چی؟ «خورشید همچنان میدمد»
-
خورشید همچنان میدمد
ارنست همینگوی، ترجمه احمد کساییپور | نشر هرمس، چاپ دوم ۱۳۹۳ | ۳۶۰ صفحه، ۱۸
هزار تومان
اولین کتابی بود که از همینگوی خواندم و واقعا فه...
شکستن گیتار با پرتاپ دمپایی به سوی آن
-
یک چمدان زرد خریده ام که در شش ماه گذشته بیشتر ازتمام عمر سی و سه ساله ی من
به سفر رفته.
اگر چمدان خوبی بودم مرا با خودش می برد، نه اینکه پر از رخت های چرک ...
یک سال با گوشه
-
گوشه امروز یکساله شد؛ هدیه امروز ما به شما یک فیلم کوتاه است که در ستایش
یا معرفی کسی نیست؛ برشهایی از گپهای دوستانه و خودمانی با امیر نادری و چند
نفر ...
سامسونگ گلکسی نوت ۳ را در سه رنگ جدید عرضه می کند
-
تلفن های هوشمند علاوه بر کارایی اصلی خود، یک کالای تجملی هم محسوب می شوند و
شرکت های زیادی برای برآوردن (کسب سود از) این خواست مشتریان تلاش می کنند.
اپل ...
بدون ویرایش ، بی فکر !
-
ترسیدم که زمستون امسال هم بیاد و من هنوز ننوشته باشم . از کارهای نصفه نیمه
کردن بدم میاد . مثل بند سوتینی که وسط مهمونی زیر لباس باز شده باشه ریز ریز
حالمو...
مرگ در میزند...
-
تق... وقتی متوجه سنجاب سیاه شدم که داشت تنهی افرا را رو به پایین
میدوید... نفهمیدم در تعقیب رقیبی جوانتر است یا بدنبال دختری زیبا چنان سر
از پا نشناخته م...
-
Ayda Says:
لابد حوالی سال هشتاد و سه بوده، یکی از عجیبترین سالهای زندگی من. داشتم
پریشانگویی میکردم، آشفته و پشت سر هم. یه جایی اون وسطا مرد بیمقدمه گ...
جوابیه من به سایت بازتاب که از سوی آنان سانسور شد
-
سردبیر محتم سایت بازتاب
*خواهشمند در پاسخ به مطلب «پشت صحنه انتشار فایل صوتی نیک آهنگ کوثر و مهدی
هاشمی» جوابیه بنده را به طور کامل منتشر فرمایید:*
داستا...
خود شکن آیینه شکستن خطاست
-
اکثر ما ایرانیها نشستیم و فکر میکنیم و طاووسان علیین شده ای هستیم که بقیه
مردم دور و بر ما لایق توجه ما هم نیستند. از اون طرف داریم افغانها رو مسخره
میکن...
آزادی در مقابل عدالت
-
مواظب باشیم که گاهی عمل ما به عنوان نتیجه عقاید گروهی که به آن متعلق هستیم
(یا دیگران فکر میکنند که هستیم) گذاشته میشود و این یعنی این که با هر عمل
اشتبا...
درخت شکلات
-
جذابترین قسمت دانشگاه برای من نبودن اینرسی تغییر بود. این و رکتر بودن
دانشجوها با خودشان – نسبت به میانگین مردمی که پشت این نردههای طوسی راه
میرفتند- چ...
۸ نظر:
آقا حسنی نگو بلا بگو ارزش معنوی بالایی داره ها! توهین نشه یه موقه ؟ :)
حسنی نگو بلا بگو .قصه های فلفلی .یه بچه بود تو کرمون اسمش چی بود سلیمون ...هولدن کالفیلد .من نمی دونم چرا رو کتاب من ناتور رو با تای دسته دار (ط) نوشتن . دی جی سلینجر همون که توی یه جای دور افتاده زندگی می کرد . دلتنگی های نقاش خیابون چندم بود؟ ببخشید مغز ام خیلی قاطیه .نه که کسی توی وب من نمی یاد .و وب شما پر خواننده است .گفتم شاید یکی یا چند تا نفر، نوشته های من رو از توی بخش نظر ها هم که شده بخونه . بیماری خودم رو مطرح کنم گرفتم . و اینکه این کار همین نوشتن توی نظرات وب پر خواننده ممکنه سو ء استفاده از وب ات حساب بشه . اگه خواستی پاک اش کن . ولی از من میشنوی بذار باشه ..............
اولا که حسنی نگ بلا بگو تو حوزه ی خودش خدا بود.
دوما من نسل سوخته شو مشخص نکردم.ضمن اینکه نسل سوخته ماییم و با تو موافق نیستم.
سوما ممنون بابت نظرت.
من هم با ت دیدم هم با ط!حالا اینکه کدوم درسته نمی دونم.یادمه تو وبلاگ خوابگرد با ط بود،اما خودم ناتور را دارم!دوستان اگر می تونند کمک کنند،دریغ نفرمایند!
در ضمن
هر گونه توهین به نوستالژی حسنی را از بیخ و بن تکذیب می کنم!
راستش منم خیلی دوسش داشتم!!!:Oا
ممنون دکتر که به وبلاگم اومدید!دو توصیه اخلاقیتونم اویزه ی جان میکنم!البته خوب این خیلی کار میبره و واقعا خودش یه استعداده که ادم بتونه خلاصه و کوتاه یه نکته ی باحالو
پیاده کنه...تاز ه مثلا طنزم باشه ...مثل شما...من استعداد این کارو ندارم
هدایت دربارهی مردهپرستی خوب گفته:
...
امّا حالا از او قدردانی میکنیم،
برایش مرثیهخوانی میکنیم؛
تا زندهها بدانند که ما قدردانیم،
قدر اسیرانِ خاک را خوب میدانیم.
اگر زنده بود فحشش میدادیم؛
تو مجامع خودمان راهش نمیدادیم.
اما چون تصمیم داریم ترقی بکنیم:
اینست که از مردنش اظهار تأسف میکنیم.
chakhan!
ارسال یک نظر