دیگه باید تمومش کنم. این سومین ماهییه که دارم این جا طبابت می کنم و از نزدیک به چهارصد زنی که دیدم جرات نکردم یه سوال ساده را بپرسم.
-حاج خانم! میگم این روبنده اذیتتون نمی کنه؟ تو این گرما؟
(یه نگاه عاقل اندر سفیه میندازه)
نه! فشارمو گرفتی؟ برم دیگه؟!
-آره، بفرمایید این هم داروهاتون!
(روبندش را میندازه پایین روی صورتش. موقعی که داره از در مطب میره بیرون یه دفعه برمی گرده)
-حواست باشه! ما زنای بومی دو جا بیشتر روبندمون را برنمیداریم! یکی جلوی محرممون،یکی هم جلوی دکترمون.
۱۶ نظر:
سلام دوست عزیز
وبلاگ بسیار جالبی و قوی داری
میتونم از شما چند خواهشی داشته باشم ؟
اول اینکه من به تازگی یک وبلاگ زده ام با موضوع روزمرگی بنده !
میخواهم مثل شما بنویسم
لطفا تمام انتقادات و پیشنهادات خود به این بنده ی حقیر ارائه فرمایید
و اینکه اگر میشود من را در لینک خود قرار دهید !
بسیار سپاس گذارم
سلام دوست عزیز
وبلاگ بسیار جالبی و قوی داری
میتونم از شما چند خواهشی داشته باشم ؟
اول اینکه من به تازگی یک وبلاگ زده ام با موضوع روزمرگی بنده !
میخواهم مثل شما بنویسم
لطفا تمام انتقادات و پیشنهادات خود به این بنده ی حقیر ارائه فرمایید
و اینکه اگر میشود من را در لینک خود قرار دهید !
بسیار سپاس گذارم
من یک بار در قشم می خواستم روبنده بخرم که برای یادگاری داشته باشم ولی از هر کسی می پرسیدم که آیا روبنده برای فروش دارد یک جوری نگاهم می کرد که انگار حرف بی ناموسی زده ام. آخر سر یکی با اکراه گفت که روبنده را در خانه خودشان می دوزند و توی مغازه ها نیست.
بلا به دور!
جناب آقای دکتر ، وقتی شما و فک و فامیلاتون با شورت اینور و اونور میرین ، ما میایم تو وبلاگامون داد میزنیم ؟؟ فکر می کنین خیلی کارتون درسته ؟؟ روشنفکرین مثلاً شما ؟؟
:-|
!!!!!!!!!!! جالب بود.
واقعا گدمشون نمی شه تو این گرما؟!
می خواستید بگید وایییییی ترسیدم!!!!!!!
روزت مبارک :)
سنت است بسیاری از بتد های ما
و رنج از آنجا اغاز شد که انسان درد را چونان هدیه ی مقدسی از جانب خدایگانی که هرگز ندیده بود و نشناخته، با اغوش باز پذیرفت... به خیالی و به امید ی و ارزوی که سخت است بگویم محال...
هر دردی را درمانی الا آن دردی که به خیال قداستش هر روز نمک خورد تا ثوابش بیشتر و قرب قریب تر.....
kheili kam up mikonid
این که خوبه. جرات داری بپرس چرا دخترا رو ختنه می کنن.
بابا کجای کاری؟ جرات داری بپرس چن تا دختر دارن.
البته اگه مذکری.
باور کن، من عمری توی همچین محیطایی بودم. این مردمو خوب می شناسم. مردمی که با یه لبخند همه چیزشونو بپات می ریزن و با کوچکترین جمله ای که از نظر خودشون جنسی باشه، خونتو می ریزن.
من اون دفعه که عربستان بودم ، با یک خانوم سنی هم صحبت شدم که خلاصه بگم معلم بود . من گفتم الان که کسی نیست میتونی روبندت رو باز کنی خب !!
و همچین نگاهم کرد که خودم به خودم شک کردم ... !!گفتم ببین این فرهیختشونه !
نمیدونم چجوری تحمل میکنن واقعا !!
====
وبلاگتون عالیه ، خوشحال میشم اگر وقتی داشتین ، به من هم سری بزنین ... :)
Mozakhrafe...
Mazhabi tarin adama ham midunan dg surat mojaze k pushide nashe :S
اعتقاد ...
ارسال یک نظر