هر بار هم شانس در خونه ما را زد، ما خونه نبوديم.
خلاصه کتاب «آفتابگردانهای کور»، نوشته آلبرتو مندس | روایتهای دردناک از
اسپانیای پساجنگ
-
گاهی اتفاق میافتد که انسان در برابر یک کتاب نه فقط برای خواندن روایت، بلکه
برای نفس کشیدن میان سطرهایی میایستد که بوی زندگی و مرگ را با هم دارند.
«آفتا...
۲ ساعت قبل
۹ نظر:
باز جای شکرش باقیه که در خونه تون رو میزنه .
اخی شانس تو برم
سلام
بدتر از این هم میشه: شانس که در خونه مارو زد، درو باز کردیم، خیلی خونسرد یک جفت سیلی به گوشش زدیم، در رو بستیم و با خیال راحت رفتیم دنبال کارمون!
باز خوبه متوجه اومدنش میشید ;)
ما خونه بودیم و نذاشتند در رو باز کنیم!
سلام . سال نو مبارک .
شانس تو هم که مثل منه !!! وقتی خدا توی ازل داشت شانس قسمت میکرد من دستم آبکش بود !
سلام پزشک جان
خیلی وقته میام اینجارو میخونم
ولی بار اول کامنت میزارم
نوشته هاتو دوس دارم
دوست داشتی یه سرم به من بزن
من لینکت کردم
اما چرا اصلا در خونه ما نمیاد؟؟؟
اشكالي نداره ... به جاش فك نميكنه هووول بودين !
ارسال یک نظر